حکومت اشکانیان یکی از دورههای منحصر به فرد تاریخ ایران بود که برخلاف حکومتهای متمرکز هخامنشیان و ساسانیان، ساختاری نیمه فدرالی داشت. این ساختار باعث شده بود که شاه قدرت یگانه و مطلق کشور نباشد. در واقع اشکانیان بر پایهی ساختاری از حکومتهای محلی تشکیل شده بود و هر یک از این حکومتها استقلال نسبی داشتند و زیر نظر شاهنشاه اشکانی فعالیت میکردند. این امر برخلاف سیستمهای متمرکز، به نوعی توزیع قدرت را ایجاد کرده بود. یعنی شاه برای تصمیمگیریهای کلان، نیاز داشت حمایت بزرگان و اشراف را جلب کند.
مهمترین نهاد سیاسی این دوره مهستان یا مجلس بزرگان بود. این شورا متشکل از اشراف یا نخبگان سیاسی بود و نقش کلیدی در انتخاب و نظارت بر عملکرد شاه داشت. برخلاف حکومتهای پیشین که شاه قدرت مطلق بود، در حکومت اشکانیان اگر شاهی از مسیر صحیح منحرف میشد یا به هر دلیلی حمایت مهستان را از دست میداد، امکان برکناری او وجود داشت. فرهاد پنجم و اردوان سوم نمونهای از شاهان برکنار شدهی اشکانی هستند.
جالب است بدانید نخستین پادشاه زن ایرانی نیز در این دوره به حکومت رسید. ملکه موزا همسر فرهاد چهارم نخستین زن از سه حاکم زن ایرانی است که به مدت سه سال همراه با پسرش فرهادک ( فرهاد پنجم) به صورت اشتراکی حاکمیت ایران را برعهده داشتند. دو زن دیگری که در ایران به مقام شاهی رسیدند، آذرمیدخت و پوراندخت، دختران خسرو پرویز ساسانی بودند.
این روند نشان میدهد برخلاف حکومتهای استبدادی، اشکانیان به نوعی تعادل قدرت میان شاه و بزرگان رسیده بودند.
اگرچه مهستان یک ساختار دموکراتیک به معنای امروزی نبود و مردم عادی نقشی در آن نداشتند، اما در مقایسه با حکومتهای متمرکز، فضایی برای گفتوگو، تصمیمگیریهای جمعی و مهار قدرت شاه ایجاد میکرد. این نظام سیاسی همراه با انعطافپذیری اشکانیان در ادارهی سرزمینهای گسترده را میتوان یکی از عوامل تداوم پنج قرنی این حکومت دانست.
با وجود قریب به پانصد سال حکومت اشکانیان در ایران، متأسفانه اطلاعات دربارهی این دورهی تاریخی بسیار محدود است. چرا که پس از روی کار آمدن ساسانیان، بسیاری از آثار، اسناد و روایتهای تاریخی این دوره از بین رفت یا تحریف شد. به همین دلیل شناخت این دوره همواره چالشی بزرگ برای مورخین و پژوهشگران بوده است.
Comments
No comments yet. Be the first to react!