قبلا از این گفتم که چرا برنامهنویسی رو کنار گذاشتم و میخوام شغل دیگهای رو امتحان کنم؛ اما حالا دوباره برگشتم سر نقطه اول…
چرا؟
حرفهای دوستان و اطرافیان بیتاثیر نبود. بالاخره چندین سال تو این حوزه (خدمات نرمافزاری) فعالیت میکنم و این که کلا کنارش بذارم یه شوکی بود به خودم و اطرافیان. یکی از مشوقهام جادی بود که زیر اون پستم (که پاک شد) گفت: «تسلیم نشو!» کسب و کار قبلیم هم بخاطر شرایط بازار کلا ضرر داد. جنس رو هرچی میفروختی، باز دوباره گرونتر باس میخریدی! پیش خودم فکر کردم، دیدم من که تا این جای کار رو اومدم، برای ادامه به چه چیزی نیاز دارم؟ اینجا بود که ایده «آلندا» به ذهنم اومد.
آلندا چیه؟
آلندا اسم یک سپهبد مازنی در زمان قدیم است؛ من این اسم رو روی شرکت/گروه برنامهنویسیمون گذاشتم. دیدم تو منطقهام نیاز به برنامهنویس هست ولی تیم برنامهنویسی وجود نداره! همه پروژههاشون رو میدن تهران. البته چالشهای بزرگی تو این راه برای من وجود داره. قطعا برای یک شرکت کار کردن آسونتره تا اینکه خودت یک کسب و کار راه بندازی.
چالشها
۱- نیرو: مسئله پیدا کردن نیرو، بحث حقوق و بیمه و… ۲- مهارتهای نرم: که به عنوان یه مدیر کسب و کار کوچک باید توش خبره باشی. ۳- مکان: سر این خداروشکر مشکلی ندارم :) ۴- خودم: بعضی اوقات با اهمال کاریها، نداشتن دانش فنی کافی، کمالطلبی و… کار رو خراب میکنم.
راهحل چیه؟
۱- نیرو: قرارداد بستن به صورت پروژهای و از راه دور. ۲- مهارتهای نرم: هدف گذاری و تمرین روی اهداف. ۳- مکان: حل شد :) ۴- خودم: کنار گذاشتن کارهای کم سود، ورزش کردن جهت بالا بردن تمرکز و نظم زندگی، تمرین و مطالعه…
در پایان
باید بگم که این فصل جدیدی از زندگی منه. هیچ نمیدونم که نتیجه میده یا نه! واقعیتش برام مهم نیست چون گزینه دیگهای پیش روم نیست. فقط میخوام تا جایی که توان دارم تلاش کنم. آدم قماربازی نیستم، «ولی» میخوام اعصاب و روح و جسمم رو قمار کنم (All In)!
Comments
No comments yet. Be the first to react!